سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 92 مهر 10 , ساعت 11:58 صبح

ادامه اپمو مینویسم ای کاش میدونسید ک چقدر خوشحال بودم ا ز دیدنش اولش خیلی ناراحت بودم بخاطر اذیتاش

اماباور کنید ازوجودش حظورش داشت قلم اازجاش کنده میشد وبزورجلواشکامو میگرفتم فداش  شم هنوز دوسم 

داره وبامن بودنومیخواست امانمیدونم چراچی شده که دست دست داشت میکردمن بقربونش




لیست کل یادداشت های این وبلاگ